نویسنده : ناصر بهرامی « اِنّ اللَه یُحِبِّ الجمالَ و التجمیل و یکره البُؤسَ و التّباؤُسَ؛ خداوند زیبایی و آراستن را دوست دارد و از نپرداختن به خود و خود را ژولیده نشان دادن ، کراهت دارد[1]».
آراستگی در برقراری و استحکام روابط تأثیرگذار است و این حقیقت انکار ناپذیر در سراسر هستی مشهود است. پیشوایان ما نیز به اهمیت آن اشاره داشته و خود پیش از هر شخص دیگری آن را به کار بسته و از محبوبیت آراستگی نزد خداوند خبر دادهاند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«ان الله یُحِبُّ مِن عبیده اذاخرج الی اخوانه ان یَتَهَیّأَ لهم وَ یَتَجَمَّلَ[2]؛ خداوند دوست میدارد که چون بندهاش به سوی برادرانش بیرون میآید، خود را برای آنها آماده و زیبا سازد» .
امام صادق(ع) به یکی از یاران خود میگوید:
« اظهار النعمة احبّ الی الله من صیانتها فإیّاک ان تَتَزَیَّنَ إِلاّ فی أَحسن زِیِّ قَومِک[3]؛ نزد خدا، نمایان کردن نعمت، از نگه داشتن آن محبوب تر است. پس مبادا که جز در بهترین شکل مورد پسند قوم خود بیرون بیایی».
امیر المؤمنین(ع) که خود در غایت زهد و ساده زیستی بود، هرگز سهلانگاری در آراستگی و آراسته بودن را روا نمیدانست. روایتی از آن حضرت نقل شده که نشان میدهد رفاقت و صمیمیت و خویشاوندی نباید باعث کوتاهی در این امر شود. آن حضرت فرمود:
« لِیَتَزَیَّنَ اَحَدُکُم لأَخیهِ الْمُسْلِمِ کما یَتَزَیَِّنَ لِلْغَریبِ الَّذی یُحِبُّ أَنْ یراه فی احسن الهَیئة[4]؛ هر یک از شما خود را برای برادر مسلمانش همان گونه بیاراید که برای بیگانهای که دوست دارد وی را در بهترین شکل ببیند، میآراید».
البته باید به این نکته هم توجه داشت که در این امر نباید از حد افراط و تفریط بیرون رفت. از این رو، مرزهایی برای آن بیان شده است؛ مثلاً در فقه پوشیدن لباس شهرت، خود را شبیه پوشش کافران در آوردن و پوشش با هدف فتنهانگیزی و ... جایز دانسته نشده است. بر این اساس، همان طور که آراستگی حلال و شایسته موجب استحکام و ایجاد نشاط و سلامت در ارتباطها میشود، آراستگی ناشایست و حرام، با این امور منافات دارد و موجب مفسده برای فرد و جامعه میشود.
مطلب دیگر این است که پیشوایان اسلام به تمایل جوان و خودآرایی و تجمل دوستی در چارچوب اخلاق و مصلحت جامعه توجه داشتهاند و خودآرایی را برای جوان تحریم نکردهاند. حکایتی نقل شده که علی(ع) جامه بهتر را به غلامش قنبر که جوان بود، داد تا تمایل زیباپسند قنبر را ارضا سازد. سپس خطاب به وی فرمود:
«تو جوانی و مانند سایر جوانان به تجمل و زیبایی رغبت بسیار داری و به علاوه من از خدای خود حیا میکنم که لباس خودم بهتر باشد».[5]
بدون تردید ارضای میل خودآرایی و تجمل که فطری است، به تکامل و ذوق و شکفتن احساسات جوان کمک و روح و عاطفه او را تقویت میکند، ولی نباید جوان در این راه به زیادهروی و افراط گراید و از حد شایسته تجاوز کند، بلکه او همانگونه که به زیبایی بیرونی و ظاهری میپردازد، باید به جمال و زیبایی عقل، فکر، علم، هنر و اخلاق هم بپردازد تا به وسیله هر دو زیبایی، انسانی تکامل یافته برای جامعه پدید آید.
آراستن به معنای زینت دادن و تزئین کردن و همچنین به معنای منظم و مرتب بودن، هماهنگ بودن و آماده و مهیا بودن نیز گفته شده[6] که کاملاً مرتبط با معنای اول است؛ زیرا تزئین کردن به نوعی با نظم و تقارن و نیز هماهنگی همراه است و نشان دهنده آماده و مهیا بودن برای مقصود مورد نظر (مثلاً ملاقات دوست) است. در مقابل آراستن که معمولاً با افزایش همراه است، پیراستن قرار میگیرد که ویژگی آن کاستن و زدودن شاخ و برگ است.
آراستگی به دو نوع است: آراستگی روحی و ظاهری.
قبل از پرداختن به آراستگی جسمی و ظاهری از منظر معصومان، به پاکیزگی روح و آراستن باطن در کلام آن بزرگواران میپردازیم.
آراستگی روح را به سه بخش میتوان تقسیم کرد:
این آراستگی را میتوان به سه زینت اساسی خلاصه کرد: علم، حکمت و ادب.
علم: امام علی(ع) میفرمایند:
« العلم زین الأغنیاء وغنی الفقراء؛[7] دانش، زینت دهندة ثروتمندان است( منظور از ثروتمندان یعنی کسانی که علم دارند) و بینیاز کننده فقرا (یعنی کسانی که علم ندارند و جاهل هستند).
در حدیثی دیگر فرمود:« العلم اشرف حلیة و عطیّة[8]؛ دانش والاترین زیور و هدیه است».
«علیک بالحکمة فانها الحلیةِ الفاخرة[9]؛ حکمت زیوری است گرانبها که بر تو لازم است آن را به دست آوری».
حکمت به معنای قوه تمییز بین زشت و زیبا و عنصر حرکت دهنده انسان به نیکیها و بازدارنده او از بدیهاست.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:« احسن الادب زینة العقل[10]؛ ادب نیکو ، زیور و زینت خرد و عقل است».
در این باره بحث فراوانی وجود دارد، اما خلاصهای از آن را بیان میکنیم. منظور از آراستگی در گفتار، دروغ نگفتن، ناسزا نگفتن، دشنام ندادن، غیبت نکردن، تهمت نزدن، آبرو نریختن و غیر اینهاست. چاره همه این گناهان سکوت است. امام صادق(ع) میفرماید:
«الّصُمتُ کَنزٌ وافرٌ و زینُ الحلیم[11]؛ سکوت گنجی سرشار و زیور شخص بردبار است».
منظور از آراستگی در رفتار، انصاف، وفا و بردباری، سخاوت و ... است.
در این زمینه روایات فراوانی هست. امام صادق(ع) میفرماید:
«رأیتُ الوفاء یُزَیّنُ الرجال[12]؛ چنین است که وفا، مردان را زینت میدهد».
امام علی(ع) میفرماید:«و زین المصاحبة الاحتمال[13]؛ زینت دوستی، تحمّل است».
همچنین امیرمؤمنان(ع) میفرماید:
«السّخاءُ یَکسِبُ المَحَبَّةَ و یُزَیّنُ الاخلاقَ[14]؛ سخاوت محبت میآورد و اخلاق را زینت میبخشد».
پاکیزگی گذشته از تأثیر بسزایی که در سلامت شخصی و اجتماعی انسان دارد، موجب دلپذیری و جلب نظر بیننده میشود، بلکه یکی از خواستههای فطری انسان است و با سرشت انسان آمیخته شده است. در کلام معصومان(ع) پاکیزگی جزئی از ایمان است.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«النظافة من الایمان[15]؛ پاکیزگی جزئی از ایمان است»؛
یعنی یکی از نشانههای مؤمن، پاکیزگی و آراستگی است.
امام رضا(ع) میفرماید:« مِنْ أَخْلاقِ الأنبیاء التَّنَظُّف؛ [16] پاکیزگی از اخلاق انبیاست».
گزارش شده که پیامبر اکرم(ص) به آیینه یا آب نگاه میکرد و با ظاهری آراسته با مردم مواجه میشد و میفرمود:
« اِنَّ الله تعالی یُحِبُّ مِنْ عَبِدهِ اذا خَرَجَ الی إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهیّأ لَهُم و یَتََجَمَّلَ؛[17] خداوند تعالی دوست دارد وقتی بندهاش نزد برادران خود میرود، خود را آماده کند و بیاراید».
در حدیثی از قول پیامبر اکر(ص) در مورد شخصی آلوده چنین آمده است :
« ان الله تعالی یُبغِضُ الوَسِخَ و الشَعِثَ[18]؛ خداوند متعال شخص آلوده و ژولیده را دشمن میدارد».
در بعضی از روایات به موارد خاص نظافت اشاره شده است. امام صادق(ع) در قسمتی از حدیث خود میفرماید:
«فان الله عزَّوجلّ اذا اَنعَمَ علی عبده اَحَبَّ ان یری علیه أَثَرَها . قیل و کیف ذلک؟ قال یُنَظِّفْ ثَوبَه و یُطَیِّب ریحَهُ و یُجَصِّصْ دارَه و یکنسْ اُفنیتَهُ حتی ان السراجَ قبلَ مَغیِبِ الشّمس یَنفی الفَقر و یَزِیدُ فی الرّزقِ[19]؛ هر گاه خداوند به بندهای نعمتی بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. عرض شد: چگونه؟ فرمود: لباس تمیز بپوشد، از بوی خوش استفاده کند، خانهاش را گچکاری کند، آلودگیهای منزل خود را بروبد و از بین ببرد؛ حتی روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید فقر را دور میسازد و روزی را افزایش میدهد».
موی سر یکی از جلوهگرترین اجزای بدن است. زیبایی رو و صورت با موی سر جلوه پیدا میکند، مخصوصاً در نزد بانوان. اگر فردی صورت، ابرو، چشم، لب و بینی زیبا داشته باشد، ولی موی سر نداشته باشد، آن زیبایی جلوه نمیکند و چه بسا آن فرد را زشت نشان دهد. به همین دلیل، امامان معصوم سفارشهایی درباره موی سر بیان کردهاند.
«وَرَدَ فی الحدیث ان رسول الله(ص) نهی الَمُرأَةُ التی وَصَلَتْ الی حََدِّ البلوغ اَن تَتَشَبِّهَ بالرِّجال فی قَصِّ شَعْرِها من الْخَلْفِِ او من الوسط او من الأَمامِ[20]؛ پیامبر اکرم(ص) نهی فرمود زنی(دختری) را که به حد بلوغ رسیده باشد و مانند مردان موهای خود را از پشت سر یا از میان یا از جلوی سر کوتاه کند».
این حدیث موی بلند را برای زن پر اهمیت و زیبایی زن را با موی بلند دانسته است.
امام صادق(ع) فرمود:
« اِنَّ مِن اَجمَلِ الجمال الشَّعْرُ الحسن[21]؛ از زیباترین زیباییها، موی نیکو و قشنگ است».
در جای دیگر میفرماید:
« الشّعر الحسن من کَسوةِِ الله فاکرِمُوه؛[22] موی زیبا از پوششهای خداست. پس آن را گرامی بدارید».
امام رضا(ع) فرمود:« ثلاثٌ من سُنَنِ المرسلین العطر و اخذ الشعر و کَثْرَةُ الطُّرُوقَه[23]؛ سه چیز است که از روشهای پیامبران است، عطر زدن، مو گذاشتن و بسیار همبستر شدن.
درباره نگهداری از مو نیز روایاتی رسیده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«مَن اِتَخَذَ شَعُراً فَلیُحسِنُ وَلایَتَه او لِیَجُزَّه[24]؛ هر کس موی سرش را بلند میگذارد، خوب نگهداری یا کوتاهش کند».
از این حدیث میتوان برداشت کرد که موی سر اگر بلند باشد، مشکلی ایجاد نمیکند .
(البته در آقایان نباید از حد متعارف خارج شود).
امام صادق(ع) میفرماید:
« اِسْتَأصِلْ شَعرَکَ یَقِِلُّ دَرَنُهُ و دوابُّهُ وَ وَسِخَهُ و تغلظ رقبَتُکَ و یجلو بَصَرُکَ[25]؛ موی سرت را کوتاه کن؛ چرا که (با کوتاه کردن مو) آلودگیها و انگلهای آن را کم،و گردنت را استوار و نور چشمت را افزون میکند».
شانه زدن موی سر، فایدههایی دارد و در این باره روایات متعددی از معصومان ذکر شده است. امام صادق(ع) در تفسیر کلمه زینت در آیه )خُذُوا زیِنَتُکُم عند کل مسجد(؛«در هر مسجدی زیورهای خود را به همراه ببرید»، فرموده است:
«الزینةُُ المِشطُ فانِّ المِشط یجلِبُ الرِزقَ و یُحسِنَ الشَّعرَ و یُنجِزُ الحاجة و یَقطَعُ البَلْغَم[26]؛ شانه زدن زینت است؛ زیرا (شانه زدن) روزی میآورد، مو را زیبا میکند، حاجت را برآورده میسازد و بلغم را از بین میبرد».
در جای دیگر امام صادق(ع) میفرماید:
«المِشطُ للرَّأسِ یَذهَبُ بالوباء[27]؛ شانه زدن سر وبا را از بین میبرد».
امام صادق(ع) میفرماید:
«اذا اَخَذْتَ الدُّهْنَ علی راحتکَ فَقُل. اللهمّ انی اسأَلُکَ الزَّیْنَ و الزینَة[28]؛ موقع روغن زدن موی سر، بگو: بارالها! از تو درخواست زیبایی و زینت دارم». این حدیث ضمن اینکه اهمیت روغن زدن موی سر را میرساند، به ما میفهماند که روغن زدن موی سر میتواند امر عبادی باشد.
در جای دیگر امام میفرماید:
«مَن دَهَنَ مؤمِناً کَتَبَ اللهُ له بِکُلِّ شَعرةٍٍ نُوراً یوم القیامة[29]؛ اگر کسی به مؤمنی روغن بزند، خداوند برای هر مو، نوری را در روز قیامت برای او مینویسد».
در حدیثی دیگر آمده است: «الدُّهْنُ یُذْهِبُ بالبُؤسِ[30]؛ روغن ژولیدگی را دور میکند».
در مورد امام صادق(ع) آمده است که:«کان یُدْهِنُ بأصناف الدهن»؛[31]
از این عبارت معلوم میشود که انسان میتواند انواع روغن را برای بدن خود استفاده کند.
راوی میگوید: از امام صادق(ع) درباره خضاب و رنگ کردن مو پرسیدم.
حضرت فرمود:« قد خَضَبَ النبی(ص) و الحسین بن علی و ابوجعفر بالکتم[32]؛ پیامبر اکرم، امام حسین و امام باقر(ع)، به وسیله کتم[33] خضاب میکردند».
رسول خدا(ص) فرموده است:
«اِختَضَبُوا بِالحِِنّاء فانه یَجلُوا البَصَرَ و یُنبِتُ الَّشعرَ و یُطَیِّبُ الرّیِحَ و یُسَّکِِنُ الزّوجةَ[34]؛ با حنا خضاب کنید؛ چون چشم را روشن میکند و مو را میرویاند و بوی بد بدن را پاک میکند و به همسر انسان آرامش میدهد».
[1] . الکافی، ج 6، ص 440؛ امالی طوسی ، ج 1، ص275.
[2] . مکارم الاخلاق، الباب الاول، الفصل الخامس، ص 35.
[3] . الکافی، ج 6، ص 440.
[4] . همان ، ص 439.
[5] . مکارم الاخلاق ، ج 1، ص 224.
[6] . فرهنگ فارسی معین ، ج 1، ص 39.
[7] . غررالحکم، القسم الاول، الفصل الثانی فی العلم، ص42.
[8] . غررالحکم، حدیث1869.
[9] . غررالحکم، باب الاول المعرفه، الفصل السادس فی الحکمه. ص58.
[10] . بحارالانوار، ج 78، ص 80.
[11] . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص396، حدیث5843.
[12] . بحارالانوار، ج47، ص32.
[13] . غررالحکم ، التجمل و الاحتمال، ص420، حدیث9622.
[14] . همان، ص378، حدیث 8523.
[15] . بحارالانوار، ج21، ص257، باب 30؛ طب النبی، ص19.
[16] . الکافی، ج5، ص567؛ وسائل الشیعه، ج30، ص243 ؛ بحارالانوار، ج75، ص335، باب 26؛ تحف العقول، ص442،
[17] . مکارم الاخلاق، ص96.
[18] . کنزالعمال، ج 17، ص181.
[19] . امالی طوسی، ص 275 ؛ مسائل علی بن ابیطالب، ص229، احکام المساجد.
[20] . تذکرة الفقهاء، ج 1، ص390.
[21] . الکافی، ج1، ص614.
[22] . من لا یحضره الفقیه، ج1، ص119.
[23] . الکافی ، ج 6، ص 285.
[24] . همان.
[25] . همان. ص484.
[26] . همان، ص 489.
[27] . همان. ص 488.
[28] . همان، ص 520.
[29] . همان.
[30] . همان. ص 488.
[31] . مکارم الاخلاق، ص 33.
[32] . الکافی ، ج 6، ص 479.
[33] . کتم گیاهی است که برای خضاب سیاه با وسمه مخلوط میشود. لسان العرب، المنجد.
[34] . الکافی، ج 6، ص 481.